#10 دوره آموزش گوگل ادوردز – مشتریان خود را تعریف کنید

در این مرحله می‌خواهیم پیش از تبلیغات در گوگل محصولات و اهدافمان را درک کنیم. اگر بخواهیم به دنبال مخاطب نادرست برویم، وقتمان را هدر داده‌ایم. بهترین مشتری کسی است که به دسته‌ی محصولاتتان احتیاج داشته باشد. به عنوان مثال مخاطبی که دنبال نظافت سگ می‌گردد، با مخاطبی که به دنبال نظافت گربه می‌گردد تفاوت‌هایی خواهد داشت.

وقتی که تلاش در زمینه‌ی تبلیغات گوگل را آغاز می‌کنم، با توجه به نوع محصولم به دنبال مخاطب خاص خواهم گشت؛ تا او را به خرید ترغیب کنم. می‌توانید این کار را با ایجاد شخصیت‌های توصیفی انجام دهید. راه‌های مختلفی برای توصیف شخصیت‌ها به کاربرانتان وجود دارند. اگر از پیش دارای پایگاه مشتریان مخصوص به خودتان هستید، می‌توانید پرسشنامه‌هایی را در میان آن‌ها  توزیع کرده و داده‌های حاصله را مطالعه کنید. اگر تازه در شروع کار هستید باید تعدادی فرض درست و فکرشده را مطرح کنید.

بدین منظور بیایید کار را با یک تمرین ساده آغاز کنیم، می‌خواهیم سه عدد از مشتریان مطلوب و معمول را توصیف کنیم یک تکه کاغذ بردارید سپس چشمانتان را بسته و سه مشتری متفاوت را تصور کنید و آن‌ها را به گونه‌ای بکشید که در حال ارتباط با یکدیگر هستند. حال با دیدن چهره‌ی آن‌‌ها سه اسمی که به ذهنتان می‌رسد را یادداشت کنید. حال هر یک از این افراد را به صورت گسترده‌تر توصیف کنید؛ چند سالشان است، جنسیتشان چیست، چه میزان تحصیلاتی دارند.

حال به نگارش حرفه‌ و سابقه‌ی کاری آن‌ها بپردازید شغلشان چیست؟ چند وقت به آن شغل مشغول هستند. آیا حرفه‌شان ایجاب می‌کند که به محصول شما نیاز داشته و از آن استفاده کنند؟ حال از این‌جا به بعد بیاییم در مورد خصائص فنی این مشتریان صحبت کنیم روزانه از چه نوع فناوری استفاده می‌کنند؟ چگونه به وب دسترسی پیدا می‌کنند؟ چه میزان زمان را به گشت‌وگذار در اینترنت اختصاص می‌دهند؟ سپس درباره‌ی هر یک از این افراد یک بیوگرافی کوتاه بنویسید. می‌توانید تظاهر کنید که در حال معرفی آن‌ها به یک دوست هستید. چه می‌گویید؟ چه چیزهایی را به صورت برجسته اشاره می‌کنید؟

در این مقطع یک طرح خام را برای این افراد دارید حال پا را فراتر گذاشته و خودتان را جای آن‌ها بگذارید هویت آن‌ها را تصور کنید. زندگی روزمره‌ی آن‌ها را مدنظر قرار دهید سپس به این چهار سوال پاسخ بگویید:

• چه چیزی به آن‌ها انگیزه می‌دهد؟
• اکثر زمانشان را به چه چیزی می‌‌گذرانند؟
• چرا به محصول شما علاقه نشان می‌دهند؟
• چه چیزی آن‌ها را برای خرید مجاب می‌کند؟

به عنوان نمونه من این شخصیت را خلق کرده‌ام. بدین ترتیب می‌توانید تلاش‌های خودتان را درک کنید من شخصیت خودم را مارک صدا می‌کنم او مردی 42 ساله با مدرک دانشگاهی است. به او شغل ارتودنتیست را نسبت داده‌ام. او 10 سال است که به این کار مشغول شده. او این محصول را به خاطر پیشبرد کارش می‌خواهد. از منظر تکنولوژی می‌توانم بگویم که او یک آیفون و یک کامپیوتر رومیزی دارد. او غالباً از موبایلش استفاده می‌کند او تقریباً 4 ساعت در روز آنلاین است. البته بیشتر در ساعات غروب آنلاین می‌شود.

بیوگرافی که من نوشتم این‌گونه است: مارک یک آدم حرفه‌ای و جوان است که از تکنولوژی لذت می‌برد او یک کارآفرین است و کسب‌ و کار خودش را اداره می‌کند. او اکثر چیزها را دیر باور می‌کند و توصیه‌ی همکاران و منابع حرفه‌ای بیشترین تاثیر را روی او می‌گذارد.

این بیوگرافی به من کمک می‌کند تا نحوه‌ی هدف‌گیری این شخصیت را مشخص کنم. حالا مارک را به یک محصول خاص نسبت می‌‌دهم تا بتوانم تبلیغم را با توجه به او ساماندهی کنم. من محصول خودم را مشخص می‌کنم و وقتی به سراغ هدف‌گذاری می‌روم به این شخصیت‌های ساختگی نگاه کرده و به گونه‌ای هدف‌گذاری می‌کنم که منطقی جلوه کند. متن تبلیغات به گونه‌ای خواهد بود که مشکلات آن افراد را حل کند. در این مورد من شخصیت را به عنوان یک انسان دیرباور توصیف کردم. پس باید ریویوهایی از سوی سایر همکاران یا لینک‌هایی را از منابع حرفه‌ای مهیا کنم و آن را در صفحه‌ی هدف خودم بگنجانم.

در انتهای این تمرین شما تعدادی شخصیت کاملاً مشخص و واضح دارید. برای هر محصول تعدادی شخصیت بسازید. زیرا این کار می‌تواند هدف‌گذاری برای کمپین‌های تبلیغاتی را برای شما آسان‌تر کند.