این روزها با ظهور هوش مصنوعی، تکنولوژی فروشهای جدید و اتوماسیون در خدمت فروش، در این فکر بودیم که باید به اصول اساسی و پایهای آنها بپردازیم و به همین دلیل، این واژه نامه کامل از اصطلاحات فروش و تعاریف آنها جمع آوری کردیم تا به شما یادآوری کنیم که از کجا شروع کنید.
این واژهنامهی فروش ِ عملی، برای هر کسی که در کسبوکار است و نیاز دارد تا ذهن پرباری در مورد رایج ترین عبارات مورد استفاده در فروش داشته باشد، تهیه شدهاست. این واژهنامه مخصوص کسانی است که در حال یادگیری در حیطه اصطلاحات فروش، مارکتینگ و بازاریابی هستند.
همچنین ما این لغت نامه را به هر مدیر فروش، مدیر فروش مویرگی یا مدیر توسعهی کسبوکار که در حال جذب اعضا و نمایندگان جدید است، پیشنهاد میکنیم. هدف این واژه نامه فروش، کاهش زمان اضافی (ramp time) برای نمایندگان و افرادی جدیدی است که برای اولین بار در حال کسب تجربه و فروش بین کسبوکارها (B2B sales) هستند.
تیمهای فروش و بازاریابی، هر دو مسئول رشد و سود کسبوکارها هستند. اما با این حال، بسیاری از آنها همچنان همانند دو تیم رقیب عمل میکنند.
هدف “ترکیب بازاریابی و فروش” (smarketing)، کمک به ترکیب و هماهنگ کردن فروش و بازاریابی به عنوان یک تیم است که شامل ارتباطات موثر و مداوم است.
بیان این نکته اهمیت دارد که تیمهای بازاریابی و فروش، باید یاد بگیرند که چگونه به زبان یکدیگر صحبت کنند. اما در حالی که هر دو تیم یک دایره لغات و اصطلاحات مشترک دارند، اما بسیاری از عبارتها و کلمات فروشندگان نامفهوم و بی معنی هستند و اگر صادقانه بگوییم، باید آنها را دور ریخت.
فروش میتواند سخت، دلسردکننده و گاهی دشوار باشد. همانند یک بازی شخصیتی است که در آن صدها مشتری احتمالی وجود دارد که همگی چیزهای کمی متفاوت از شما میخواهند. اما زمانی که موفق به کار شوید، این کار برای شما رضایت بخش خواهد شد و به شما اجازه خواهد داد تا بیرون از دفتر کار خود نیز کار کنید.
یادگیری اصطلاحات مهم فروش
در ادامه واژه نامه فروش را قرار دادهایم که پر از عبارات، کلمات و اصطلاحات فروش و فروشندگی است. و برای کسانی است که میخواهند در زمینه فروش بیشتر یاد بگیرند. همچنین توصیه می کنیم افزایش فروش وب سایت با بازاریابی دیجیتال را مطالعه نمائید.
اصطلاحات فروش با واژه A
- AB Testing
- Account
- Account-Based Everything / Revenue
- Account-Based Marketing
- Account-Based Selling / Sales Development
- Account Development Representative
- Account Executive
- Accounts Payable
- Accounts Receivable
- Accredited Investor
- Amortization
- Analytics
- Annual Recurring Revenue
- Application Program Interface
- Applicant Tracking System
- Artificial Intelligence
- Average Contract Value
- Average Sale/Selling Price
آزمون AB یا (تست تقسیم) آزمایشی است که شامل دو متغیر است و معمولا برای اندازه گیری و مقایسه پاسخ های بازار به هر یک اجرا میشود. برای مثال می توانید ترافیک بازدیدکنندگان یا نرخ تبدیل را در دو صفحه متفاوت که محتویات و هدف یکسانی دارند، برآورد کنید. تست A/B یکی از اصطلاحات مارکتینگ است که زیاد تکرار میشود.
Account (اکانت) اشاره به ثبت اطلاعات پیش زمینه و اصلی درباره یک فرد یا مشتری شرکت دارد. این اطلاعات شامل داده ها، خدمات مورد نظر و تراکنش های انجام شده با شرکت شماست. اکانت به عنوان یکی از اصطلاحات تخصصی فروش به شمار میرود.
Account-Based Everything » ABE یا Account-based Revenue » ABR چارچوبی است که مراقبت و مدیریت شخصیسازیشده را از حساب های مورد هدف مشتری در تمامی واحدهای سازمان تان (مانند بازاریابی، قسمت فروش، امور مالی و گسترش محصول) و همینطور در سرتاسر چرخه عمر مشتری از مرحله تولید تا خدمات پس از فروش را دربرمیگیرد.
Account-Based Marketing یا ABM چارچوبی استراتژیک که دیدگاه یا حساب های مشتری را به عنوان بازارهای خاص که ارزش تمرکز، پیگیری جداگانه توسط گروه های فروش، بازاریابی یا سایر قسمت ها را دارد، مورد توجه قرار میدهد.
فروش بر اساس اکانت (ABS) یا گسترش فروش بر اساس اکانت (ABSD) یک چارچوب اولیه فروش رو در رو است که حساب های با ارزش را بازارهای ویژه ای میداند که در آن به هر حساب منبع مشخص، مشارکت شخصی یا چندقسمتی توسط گروه های مختلف شرکت اختصاص داده میشود.
Business Development Representative – نماینده توسعه کسب و کار – (ADR) یک متخصص فروش است که بر روی جذب، کیفیت و تضمین افراد جدید برای مشارکت بیشتر، تبدیل و پرورش توسط مدیر اجرایی اکانت، تمرکز میکند.
Account Executive یا مدیر اجرایی اکانت (AE) متخصص فروشی است که مسئولیت یک یا چند حساب مشتری (موجودی نامیده می شود) را بر عهده دارد و نه تنها وظیفه اش تقویت و رشد روابط با حساب هاست بلکه گاهی باید لیدهای تایید شده را تبدیل به مشتریان قابل پرداخت کند.
Accounts Payable – حسابهای پرداختنی اشاره به صورتحسابی دارد که نشانگر تعهد نقدینگی کوتاه مدتی است که شرکت شما نسبت به تامین کنندگان، فروشندگان و سایر ارائه دهندگان خدمات دارد.
Accounts Receivable – حساب های دریافتنی یکی از اصطلاحات بازاریابی است و اشاره به مقدار پولی دارد که شما از مشتریان خریدار یا عضو شده در نوعی خدمات، باید جمع آوری یا دریافت کنید.
Accredited Investor – سرمایه گذار معتبر – از نظر قانونی 200 هزار دلار در سال سرمایه گذاری میکند یا بالای یک میلیون دلار سرمایه دارد.
Amortization – استهلاک – پرداخت بدهی در دوره های زمانی ثابت یا نگارش هزینههای استهلاک در طول زمان
Analytics – تجزیه و تحلیل مطالعه و بررسی انواع مختلف داده ها با هدف کشف و شناسایی و تعبیر الگوها به بینش های جدید (مانند تحلیل ها یا پیش بینی های تاریخچه ای) یا اقدامات (مانند آنهایی که در راستای بهبود عملکرد تجاری پیش میروند.)
Annual Recurring Revenue – سود بازگشتی سالانه (ARR) مقدار تعیین شده اغلب به عنوان سود مشارکت که برای یک سال پیش بینی میشود.
Application Program Interface – رابط برنامه کاربردی (API) چارچوب فنی در دسترسی برای تبادل داده ها
Applicant Tracking System – سیستم پیگرد متقاضی (ATS) یک برنامه کاربردی یا نمودار اکسل که برای استخدام بکار میرود.
هوش مصنوعی (AI) به سیستم رایانه ای، نرم افزاری، دستگاه ها و فرآیندهایی که جوانب خاصی از هوش انسان را مانند درک تصویر، تشخیص صدا و استدلال شبیه سازی می کنند، اشاره دارد.
میانگین ارزش قرارداد (ACV) میانگین سودی است که شما از یک مشتری در یک زمان مشخص بدست میآورید. به آن ارزش قرارداد سالانه (ACV) نیز در فرآیند سالانه و میانگین ارزش خرید (APV) هنگام سود غیرمشارکتی گفته میشود.
میانگین قیمت فروش یا فروخته شده (ASP) یکی از اصطلاحات فروش است که ممکن است به میانگین قیمت یک محصول در بازار یا کانال واسطه ای یا قیمت انواع خاصی از یک محصول یا خدمات اشاره داشته باشد.
اصطلاحات بازاریابی با حرف B
- B2B
- B2C
- B2C2B
- Base Salary
- Baseline
- BASHO Email
- Bonus
- Bookings
- Business Intelligence
- Business Development Representative
- Buyer
- Buying Intent
B2B مخفف واژگان تجارت به تجارت (Business-to-Business)، مدلی برای فروش، برقراری رابطه یا مشارکت است. b2b از اصلی ترین لغات بازاریابی به شمار میرود.
B2C مخفف واژگان تجارت با مشتری (Business-to-Consumer)، مدلی برای فروش، برقراری رابطه یا مشارکت است.
B2C2B مخفف واژگان تجارت به مشتری به تجارت (Business-to-Consumer-to-Business) است، مدلی برای فروش، برقراری رابطه یا مشارکت
Base Salary – حقوق پایه اشاره به مقدار توافق شده ای از پول دارد که یک کارمند در عوض کاری که انجام میدهد، دریافت می کند.
Baseline یکی از اصطلاحات فروش و بازاریابی است که اشاره به حداقل سطح یا نقطه آغاز برای انجام برآوردها یا مقایسه های بعدی در آینده در راستای تجزیه و تحلیل، پیش بینی، بهبود عملکرد یا ساخت استراتژی دارد.
ایمیل BASHO توالی مشارکت مشتری با استفاده از پیام صوتی یا ایمیل با هدف افزایش احتمال پاسخ مثبت از دریافت کننده است
Bonus – پاداش هدیه یا حقوق بیشتری است که اغلب به عنوان جایزه یک عملکرد چشم گیر یا رسیدن به اهداف تجاری خاص اعطا میشود.
Bookings – مجموعه قراردادهای جدید امضا شده بر اساس میزان دلار هستند (معمولا ACV یا TCV)
هوش تجاری (BI) به تفسیر داده ها (ابتدا داده های داخلی) برای اطلاع رسانی درباره محصول یا تصمیمات بازار اشاره میکند.
Business Development Representative » BDR (نماینده توسعه کسب و کار) یا sales development representative » SDR (نماینده توسعه فروش) یک کارشناس فروش است که تمرکز را بر روی یافتن خریداران احتمالی جدید، گسترش ارتباطات اولیه و بازسازی ارتباطات فروش با افراد جدید برای مدیر اجرایی اکانت معطوف کرده است.
Buyer – خریدار فرد یا سازمانی است که محصول یا خدماتی را خریداری میکند.
Buying Intent – قصد خرید یکی از اصطلاحات تخصصی فروش است که اشاره به احتمال خرید فرد یا یک سازمان دارد و بر اساس رفتار او مشخص میشود. رفتارش میتواند مرور صفحه وب سایت، مصرف رسانه، دانلود اسناد یا شرکت در رویدادی باشد.
اصطلاحات فروش با واژه C
- Call for Proposal
- Challenger Sales Model
- Champion/Challenger Test
- Channel Partner
- Channel Sales
- Churn
- C-Level / C-Suite
- Clawback
- Click Through Rate » CTR
- Client
- Closed Won
- Cold Call
- Cold Email
- Commission
- Compensation
- Complex Sale
- Compounded Annual Growth Rate
- Content
- Content Management System
- Conversion
- Cost of Goods Sold » COGS
- Cost per Click » CPC
- Cost per Impression » CPI
- Covenant
- Customer
- Customer Acquisition Cost » CAC
- Customer Relationship Management
- Customer Success
Call for Proposal – فراخوان پروپوزال ( RFP مشابه آن است) فرآیندی است که در آن یک شرکت اطلاعاتی درباره محصول یا خدماتی را درخواست میکند تا به آنها فروخته شود. رقیبان معمولا برای فروش به فرد یا سازمانی که فراخوان پروپوزال داده است، باهم رقابت میکنند و سعی میکنند پروپوزال بهتری ارایه دهند.
مدل فروش چالشگر (Challenger Sales Model) یکی از اصطلاحات فروش است که رویکرد درهمگسیختهای را درمورد انجام فروش در پیش میگیرد، که در آن مشتری ها را از حوزه های راحتی خود خارج میکند (مشتری را به چالش میکشند) تا ایده های جدید تجارت آنها را با آغوش باز بپذیرند. در مدل فروش چالشگر، فروشندگان به پنج تیپ شخصیتی تقسیم میشوند، که توسط CEB (اکنون توسط گارنر) رده بندی شده است. این پنج نمایه شامل سخت کوش، چالشی، گرگ تنها، حلال مشکلات و سازنده ی رابطه است.
تست قهرمان/ چالشگر یک رویکرد تست کردن برای تعیین بهترین راهبرد تعامل برای یک بخش معین از بازار است، که در آن قهرمانی بیانگر پارادایم کنونی تولید/خدمترسانی شماست درحالیکه چالشگر بیانگر راه های جدید یا متفاوت انجام کارهاست.
Channel Partner – شریک توزیع یک شخص یا سازمان است که محصولات و خدمات را از طرف نهاد دیگر ارائه میدهد، غالبا توسط یک توافق نامه برندسازی مشترک انجام میشود.
Channel Sales – فروش کانال یک روش طبقه بندی و استقرار نیروی فروشتان در گروهها باتمرکز بر کانالهای توزیع مختلف مانند فروشندگان خانگی، خرده فروشان، دلالان، و بازاریاب های مستقیم است.
چرن یکی از واژه های تخصصی بازاریابی است که درصد مشتری هایی را توصیف میکند که در یک بازه زمانی معین یک سرویس یا محصول را ترک می کنند یا آن را لغو می کنند.
مجری های سطح-C معمولا به عنوان مدیر ارشد اجرایی (CEO) ، مدیر ارشد فناوری (CTO)، مدیر ارشد بازاریابی (CMO)، مدیر ارشد مالی (CFO) ذکر می شوند. در متدولوژی فروش C-Suite شما برای فروش با افرادی ارتباط می گیرید که صاحب قدرت اختیار یا نفوذ هستند.
Clawback – بازپسگیری پول به معنی تدارک قراردادی یا یک اقدام است که شامل یک کارفرما یا خیر میباشد که پولی که قبلا به یک کارمند یا ذینفع داده شده است را پس میگیرد.
نرخ کلیک (CTR) عموما به عنوان یک درصد بیان میشود و اشاره دارد به تعداد کلیک هایی که بر یک لینک (معمولا یک تبلیغ) انجام می گیرد، تقسیم بر تعداد دفعاتی که یک صفحه دربرگیرنده لینک (مثلا بنر تبلیغاتی) نمایش داده میشود. این تنها یک واژه فروش به شمار نمیرود بلکه تقریبا در تمام زمینه های آنلاین استفاده میشود.
Client (مراجعه کننده) یک نهاد است که به نهاد دیگر برای خرید محصولات یا خدمات ارائه شده پول پرداخت میکند. همچنین مشتری هم نامیده میشود. کلاینت در اصطلاحات بازاریابی عموما استفاده های بسیاری دارد.
Closed Won – برد بسته وضعیت یک فرصت است که در آن معامله توسط یک لید/فرد واجدشرایط انجام شده است که اکنون به یک مشتری تبدیل شده است.
Cold Call (تماس غافل گیرکننده) تلاشی است برای تعامل با یک فرد واجدشرایط (از طریق ارایه کارت ویزیت یا یک تماس صوتی) که هیچ اطلاع قبلی درباره ی آن ندارد یا ارتباط با فروشنده ای که تماس گرفته است.
Cold Email (ایمیل غافل گیرکننده) استفاده از ایمیل به منظور درگیر کردن یک فرد واجدشرایط که هیچ اطلاع قبلی درباره ی آن ندارد یا ارتباط برقرار کردن با فروشنده ای که ایمیل را ارسال میکند.
کمیسیون (Commission) مقدار پولی است که یک شاغل برای رسیدن به یک حجم فروش معین یا برای اجرای یک یا چند معامله به دست می آورد. به احتمال زیاد این واژه تخصصی بازاریابی را چندین بار شنیده اید.
مزد (Compensation) پرداخت کل و مزایایی است که یک کارمند برای انجام کار دریافت میکند – شامل حقوق ثابت، کمک هزینه ها، کمیسیون ها، پاداش ها، بیمه سلامتی، برنامه های بازنشستگی، مرخصی های باحقوق، گزینه های سهام و مزایای دیگر.
Complex Sale (فروش پیچیده) یکی از اصطلاحات فروش در بازارهای B2B است که در آن چندین تصمیم گیرنده، خدمات سفارشی یا توافق نامه های خرید، و چرخه های فروش نسبتا طولانی تر وجود دارد.
نرخ رشد مرکب سالانه (CAGR) اندازه گیری رشد در بازه های زمانی مختلف است. آن را نرخ رشدی در نظر بگیرید که از ارزش سرمایه گذاری اولیه تا پایان ارزش سرمایه گذاری را به شما نشان می دهد- به عنوان مثال ما 72% CAGR رشد کردیم (همان ارزش سال به سال نیست)
Content (محتوا) اشاره دارد به مواد یا اسنادی که در فرم های مختلف ارائه میشوند. (مانند متن، تصویر، صوت، و ویدیو) و برای اطلاع دادن، درگیرکردن یا تاثیرگذاشتن بر شنوندگان خاص ساخته شده اند.
سیستم مدیریت محتوا (CMS) یک برنامه کامپیوتری یا نرم افزار کاربردی است که برای ساخت، تغییر، ذخیره سازی و مدیریت محتوای دیجیتالی استفاده می شود. مانند وردپرس، جوملا، دروپال و … .
Conversion – تبدیل یکی از شناخته شده ترین اصطلاحات فروش است. فرآیندی است برای تبدیل یک مشتری هدف به یک مشتری پرداخت کننده؛ یا به طور کلی، مرحله ای که در آن یک کاربر یک عمل خاص مطلوب از دید بازاریاب یا فروشنده انجام میدهد.
همچنین باید بدانید که کانورژن به عنوان یکی اصطلاحات گوگل ادز نیز شناخته میشود. به طور کلی در بسیاری از صنایع کاربرد دارد.
هزینه محصول فروخته شده (COGS) مربوط است به هزینههای تولید یک محصول میشود. برای مثال برای COGS یک پیراهن فروخته شده شامل هزینه های پارچه، دکمهها، مزد دوخت و هزینه استهلاک چرخ خیاطی و هزینه برق مصرفی.
هزینه هر کلیک (CPC) یک معیار در صنعت تبلیغات است که در آن تبلیغ کننده ها هزینه ای به ازای هر کلیکی که کاربران روی تبلیغ میکنند، تعیین میکنند. معمولا در کلمات پیشنهادی تبلیغات گوگل و تبلیغات فیسبوک استفاده میشوند.
هزینه هر نمایش یا تاثیرگذاری (CPI) یک معیار تبلیغات است که در آن تبلیغ کننده ها هزینه تبلیغات را براساس تعداد نمایش تبلیغ میردازند. معمولا در کلمات پیشنهادی تبلیغات گوگل و تبلیغات فیسبوک استفاده می شوند.
Covenant – پیمان نامه یک تعهد کتبی رسمی است، بیانگر اینکه اقدامات خاصی انجام خواهد گرفت/نخواهد گرفت. پیمان نامه های محدود کننده شامل NDA ها و قراردادهای عدم رقابت میشود.
Customer – مشتری یک فرد یا یک سازمان است که یک محصول را خریداری میکند یا برای یک سرویس ارائه شده توسط یک کسب و کار ثبت نام میکند.
هزینه اکتساب مشتری (CAC) هزینه ای است که برای کسب یک مشتری پرداخت کنندهی جدید برای محصول یا خدمات، نیاز است.
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یک سیستم، مجموعه ای از اصول و فناوری های وابسته مورد استفاده برای ثبت، مدیریت و آنالیز دادههای مشتری و تعاملات، با هدف بهبود تعامل با مشتری و افزایش درآمد است. مدیریت ارتباط با مشتری یکی از واژه های بازاریابی و فروش است که عموما توسط هر مجموعه ای مورد استفاده قرار میگیرد.
Customer Success (موفقیت مشتری) ذهنیت فعال، عملکرد، دپارتمان یا راهبردی که عموما توسط شرکت های B2B اتخاذ میشود تا تجارت را با مشتریان بهینه سازند، نرخ از دست دادن مشتری را کاهش دهند، سودها را افزایش دهند و پیش بینی تکرار درآمد را افزایش دهند.
لغات بازاریابی و فروش با D
- Dark
- Data
- Day Sales Outstanding » DSO
- Days to Term Sheet
- Deal Closing
- Decision Maker
- De-dupe
- Deferred Revenue
- Deliverables
- Demand Generation
- DevOps
- Dialer
- Direct Mail
- Direct Sales
- Discount
- Discovery
- Doing Business As » DBA
- Double Trigger
- Drag Along Rights
- Draw on Sales Commission
- Drip Campaign
Dark توصیف حالتی است که در آن مشتری بالقوه نسبت به تماسها، دعوتها، ایمیلها و دیگر تلاشهای برای تعامل بیمیل شده و پاسخ نمیدهد.
Data یا داده مجموعهای از حقایق کیفی و کمی است که میتوانند به عنوان مرجع یا ورودیهایی برای محاسبات، تحلیلها، توضیحات، پیشبینیها، استدلال و برنامهریزی مورداستفاده قرار گیرند. عموما به عنوان یکی از اصطلاحات فروش شناخته میشود.
روزهای فروش معوق (Day Sales Outstanding) یا (DOS) دورهی زمانی است که در آن به مطالبات حاصل از فروش خود دست پیدا میکنید.
Days to Term Sheet زمانی است که از اولین عقد قرارداد میگذرد که معمولا به طور میانگین، 37 روز است.
Deal Closing به فرآیند تکمیل معامله فروش گفته میشود که درآن مشتری بالقوه با خرید محصول یا ثبتنام برای سرویس خدمات موافقت میکند.
Decision Maker در زمینه واژه نامه فروش به معنای کسی است که دارای تخصص و اختیارات لازم در امر تصمیمگیری برای خرید باشد.
De-dupe به فرآیند حذف اطلاعات تکراری نظیر سوابق، حسابهای کاربری، اطلاعات تماس و دیگر اطلاعات میگویند.
Demand Generation، یک فرآیند بازاریابی است که هدف آن ایجاد آگاهی و رضایت در مورد محصولات و خدمات شرکت است و اغلب توسط کسبوکارها برای افزایش عرضه خدمات جدید، دستیابی به بازارهای جدید، آگاهی مصرف کننده و افزایش وفاداری مشتری استفاده میشود.
Dialer یک نرم افزار کامپیوتری، برنامهکاربری یا دستگاه الکترونیکی است که فرآیند تماسهای تلفنی را اتوماتیک کرده و تسهیل میکند.
Direct Mail یک کانال ارتباطی است که در آن خبرنامهها، کاتالوگها، بروشورها و سایر اسناد از طریق خدمات پستی قدیمی ارسال میشوند (مانند سرویس پستی آمریکا) که به صورت فیزیکی بسته ها را تحویل میدهند.
Direct Sales یکی از اصطلاحات فروش محصولات یا خدمات در محل میباشد، به جای اینکه در دفتر کار یا فروشگاه باشد. در این روش، فروشنده شخصا با مشتری بالقوه به صورت رو در رو در محیطی مانند خانه یا کافیشاپ تعامل دارد.
Discount به معنای کاهش هزینهی یک محصول یا خدمات به عنوان تبلیغ میباشد که معمولا برای افزایش فروش مورد استفاده قرار میگیرد.
Discovery Call (یکی از اصطلاحات بازاریابی است که میتوان آنرا به جای qualifying call استفاده کرد) ، اولین تماس با مشتری بالقوه میباشد که برای تشخیص مناسب بودن او طراحی شده است. در این تماس، فروشنده، به برقراری ارتباط میپردازد و لحن خود را برای برقراری رابطه و یافتن بینش عمیق در مورد مشکلات مشتری بالقوه تغییر میدهد.
Doing Business As یا (DBA) به سادگی به یک علامت تجاری یا برند اشاره دارد یا به عبارت دیگر، نامی است که تحت آن، کسبوکاری متفاوت با نام ثبتشده و قانونی انجام میدهند.
Double Trigger یک شرطی است که قانون تملک را درهنگام اخراج شدن از کار از سوی جذبکننده یا کارفرما تسریع میکند.
Drag Along Rights به بسیاری از سرمایهگذاران به سادگی اجازه میدهد تا تغییرات قانونی را صورت دهند (معمولا تغییرات فروش)
Draw on Sales Commission شکلی از غرامت برای متخصصان فروش است که پیشاپیش در برابر حق کمیسیون یا درآمدها دادهمیشود. این عبارت به شکلهای Draw Against Commission یا Draw وجود دارد.
Drip به پاسخ ایمیلی خودکار میگویند که پس از زمان مشخصی ارسال میشود.
اصطلاحات فروش با حرف E
- EBITDA
- E-Commerce
- Employee Engagement
- End of Day » EOD
- Engagement
- Enrichment
- Enterprise
- Entrepreneur in Residence » EIR
- Enterprise Resource Planning » ERP
- EOM
- EOQ
- EOY
- Equity
EBITDA (درآمد پیش از مالیات بهره و استهلاک) استاندارهای حسابداری است که شرکتهای بزرگ از آن استفاده میکنند.
تجارت الکترونيک (E-Commerce) یک زمینه، پلتفرم یا محیطی است که در آن خرید و فروش کالا و خدمات به صورت آنلاین صورت میگیرد. اصولا تجارت الکترونیک در لغات بازاریابی با نام ایکامرس شناخته میشود.
تعهد شغلی (Employee Engagement) به سطح، حالت یا فرآیندی از تعهد کارمندان به یک سازمان گفته میشود که بیان میکند چقدر برای بهبود وجهی شرکت، رفاه و سودآوری آن تلاش میکنند.
End of Day – EOD که همان بستن کسبوکار میباشد.
تعهد و تبادل (Engagement)، حالت یا فرآیند ایجاد علاقهی یک طبقه خاص از مخاطبان (کارمندان، مدیریت، مشتریان و غیره) به شرکت یا برند میباشد و سعی میکند که آنها در موفقیت آن سهیم باشند چرا که باعث ارتباط و منافع میشود.
توسعه (Enrichment)، به معنای عمل یا فرآیند ارتقای ارزش یا بهبود کیفیت چیزی میباشد (مانند محصول، خدمات یا عملکرد) که افراد ذینفع (مشتریان، کارمندان و غیره) را وادار میکند تا تجربهی بهتری را داشته باشند یا یک ارتبطا معنادار و وابستگی عمیقی به محصول یا عملکرد پیدا کنند.
تشکیلات اقتصادی (Enterprise)، (در زمینه اصطلاحات فروش) به معنای سازمان نسبتا بزرگی است که معمولا از سطوح مختلف، مکانها و بخشهای متعددی تشکیل شده که به سیستمهای نرمافزاری چند لایه نیاز دارد تا در یک محیط بزرگ شرکتی، باهم همکاری کنند.
برنامه ریزی منابع سرمایه ای (Enterprise Resource Planning)، یکی از اصطلاحات بازاریابی است و به نرمافزاری اشاره دارد که به دنبال متمرکز کردن خرید، موجودی، حملونقل و برنامهریزی محصول، منابع انسانی و غیره میباشد
کارآفرین درون شرکت (Entrepreneur in Residence)، به زمانی گفته میشود که یک شرکت سرمایهگذاری یک رئیس یا موسس به تازگی خارجشده از یک شرکت را جذب کرده تا جریان کاری و تلاشهای مربوطه را انجام دهد.
EOM مخفف پایان ماه
EOQ مخفف پایان فصل (سه ماه)
EOY مخفف پایان سال
مالکیت سرمایه (Equity)، به معنای سهام مشترک، سهم ممتاز یا دیگر اشکال وثیقه است که نشان دهندهی مالکیت یک ثروت در شرکت میباشد.
واژه های تخصصی فروش با F
- Fair Market Value » FMV
- Firmographic
- Fiscal Year
- Forecasting
- Fortune 500
- Forward Revenue
Fair Market Value – ارزش منصفانه بازار قیمتی که یک خریدار علاقه مند به طور منطقی مایل به پرداخت آن در ازای یک دارایی یا خدمات معین است. محاسبه این کار بسیار دشوار است، اما برای ارزش گذاری شرکت ها استفاده میشود.
Firmographic – فرموگرافی: مجموعه ای از خصوصیات توصیفی مشتریان سازمانی آینده نگر است که میتوان از آن برای طبقه بندی بنگاه های اقتصادی (شرکت ها) به بخش هایی نظیر بازار مربوطه یا قابل استفاده، بهره برد.
Forecasting – سال مالی: یک دوره حسابداری مالی یک ساله است (ممکن است با سال تقویمی همزمان باشد یا نباشد)، که توسط دولت ها و مشاغل برای مالیات، برنامه ریزی بودجه، ارزیابی عملکرد، تدوین استراتژی و اهداف دیگر استفاده میشود.
بودجه بندی: پیشبینی یا محاسبه یک روند یا رویدادی است که احتمالاً در آینده بر اساس داده های کیفی، کمی و تاریخی و همچنین عوامل ظهور اما مرتبط رخ خواهد داد. بودجه بندی یکی از تعاریف فروش و بازاریابی به شمار میرود.
Foc: در فروش Foc به معنای مجانی بودن است که مخفف کلمه Free of Charge میباشد. البته در موارد دیگر همچون صنایع گردشگری استفاده میشود که به معنای سفر رایگان مشتری است. همچنین در هتلها نیز به معنای رایگان بودن وایفای نیز به شمار میرود.
Fortune 500 لیستی از 500 شرکت بزرگ ایالات متحده بر اساس درآمد است که سالانه توسط مجله Fortune تهیه و منتشر می شود.
Forward Revenue – درآمد پیش رو: درآمد تکرار شونده که برای 12 ماه آینده پیش بینی شده است. کمپانی های بزرگ SaaS بر این اساس ارزش گذاری میشوند. ضریب میانگین فعلی 5برابر درآمد پیش رو است.
واژه نامه فروش با حرف G
- Gatekeeper
- General Manager
- Global Business Unit
- Go-to-Market Strategy
- Gross Margin
گیتکیپر: شخص (مثلاً دبیر اجرایی)، برنامه (مثلاً اشتراک یا رابط احراز هویت) یا هر چیز دیگری است که دسترسی به شخص یا اشیاء با ویژگی مورد نظر را کنترل میکند، مانند ویژگی اشتراک برتر (پرمیوم) در سرویس نرم افزاری، یا توانایی تصمیم گیری در مورد خرید در جایگاه مدیر اجرایی شرکت.
مدیر کل: یک مدیر اجرایی است که بسته به ساختار شرکت دارای سطوح مختلف و متفاوت از اهمیت و دامنه مسئولیت ها است، اما عموماً یک واحد شرکت یا شعبه را رهبری میکند و بر عملکرد، سودآوری و فعالیتهای روزانه آن نظارت دارد.
واحد تجارت جهانی (GBU): یک بخش نیمه مستقل از یک شرکت چند ملیتی است که در یک صنعت خاص یا مجموعه خاصی از وظایف، محصولات یا خدمات متمرکز است که در مقیاس جهانی فعالیت می کند.
استراتژی ارائه به بازار (GTM): به یک برنامه و مجموعه از اقدامات یا نقشه راه اشاره میکند که یک شرکت با هدف بهینه سازی منابع بازاریابی و فروش برای تعیین ارزش محصول یا خدمات جدید (یا برندسازی مجدد) برای مصرف کنندگان و دستیابی به مزیت رقابتی فرمول بندی میکند. با استفاده از روش هایی مانند: تبلیغات، توزیع، قیمت گذاری، فروش مستقیم و تعامل رسانههای اجتماعی.
حاشیه سود ناخالص: اشاره به کل فروش منهای هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) دارد. ضریب واقعی آن برای کسب و کارهای SaaS حدود 71% در نظر گرفته می شود. حاشیه های سود خوب در SaaS متفاوت است. اگر کسب و کار شما مارکتپلیس یا درآمد از تراکنشها باشد، حاشیه سود ناخالص باید کاملاً مشخص باشد. حاشیه سود ناخالص به عنوان یکی از اصطلاحات بازاریابی شناخته میشود.
اصطلاحات فروش با H
- Horizontal
بازار افقی – یکی از اصطلاحات فروش است که به یک پیشنهاد خاص یا یک فرصت بازار اشاره دارد. (به عنوان مثال با خرید همه CRM های پزشکی دیگر، شما تنها ارائه دهنده CRM پزشکی میشوید.)
اصطلاحات بازاریابی و فروش با حرف I
- Ideal Customer Profile
- Inbound
- Inbound Sales
- Independent Software Vendor » ISV
- Infrastructure as a Service » IaaS
- Initial Public Offering
- InMail Messages
- IVR Systems
مشخصات مشتری ایده آل (ICP) به یک نوع یا طبقه ای از مشتری اشاره دارد که دارای تمام خصوصیات مطلوب (مانند جنسیت، سن، مکان، ظرفیت مالی، شیوه زندگی، وابستگی به برند و …) است که امکان انتخاب یا خرید را افزایش میدهد (بهترین نوع مشتری برای شما).
Inbound – اینباند یکی از اصطلاحات تخصصی فروش است که اشاره به علاقهمندسازی و جذب مشتری از طریق فروش یا بازاریابی دارد. به عنوان مثال از طریق ایمیلهای تبلیغاتی، فرمهای ارسال شده از طریق وب سایت، سوالات مطبوعاتی و غیره.
Inbound Sales – فروش ربایشی: فرایند، روش یا معامله ای است که در آن خریدها در نتیجه مشتریانی صورت میگیرد که مستقیماً به برند شما نزدیک میشوند، سپس درگیر شده و نهایتا آن را کاملا میپذیرند. این زمانی حاصل میشود که بر نیازهای آنها تمرکز کنید و هدایت استراتژیکتان آنها را به سمت راه حل شما سوق دهد.
عرضه کننده مستقل نرم افزار (ISV): یک سازمان متخصص در ساخت و فروش نرم افزار است که برای بازارهای انبوه یا ویژه طراحی شده است.
زیرساخت به عنوان یک سرویس (IaaS) به نوعی از رایانش ابری اشاره دارد که منابع محاسبات دیجیتال را از طریق اینترنت فراهم می کند. IaaS بخشی از 3 نوع اصلی سرویسهای ابری است که دو تای دیگر عبارتند از نرم افزار به عنوان یک سرویس (SaaS) و پلتفرم به عنوان یک سرویس (PaaS) میباشد. نمونه هایی از IaaS : زیرساخت عملکردی خدمات وب آمازون AWS، Zapier، Docker و غیره.
عرضه عمومی اولیه (IPO) به فروش سهام صادر شده توسط یک شرکت خصوصی اشاره دارد که برای اولین بار برای عموم عرضه می شود.
پیامهای InMail: ایمیلهایی هستند که به یکی دیگر از اعضای LinkedIn که شما در حال حاضر با آنها ارتباط ندارید ارسال می شود.
سیستم های IVR: یکی از لغات بازاریابی است که به معنی سیستم های ضبط صدای تعاملی میباشد.
واژه های فروش با حرف K
- Key Accounts
- Key Performance Indicators » KPIs
- Kickers
حسابهای کلیدی (Key Accounts)، مشتریانی هستند که بیشتر از همه خرج میکنند یا از اشخاص مهم (VIP) هستند که توسط نمایندگان فروش و موفقیتشان اولویت بندی میشوند. نارضایتی این مشتریان موجب ضرر زیانآوری برای درآمد شرکت خواهد شد.
شاخصهای کلیدی عملکرد (Key Performance Indicators یا KPI) یکی از اصلی ترین اصطلاحات فروش هستند. ارزشهای قابل اندازهگیری و مهم هستند که به این مسئله کمک میکنند که آیا یک سازمان یا فرد، در دستیابی به اهداف یا سطح مطلوب عملکرد موفق شدهاست یا خیر.
امتیاز Kickers، پاداشهای پولی یا حق کمیسیونهای اضافی هستند که به متخصصین فروش توصیه میشود تا از این سهمیه فراتر روند، خدمات یا محصول خاص خود را به نمایش بگذارند یا بخش خاصی از بازار را هدف قرار دهند.
اصطلاحات فروش با L
- Lead
- Lead Generation
- Lead Nurturing
- Lead Qualification
- Lead Scoring
- Lifetime Value » LTV
- Loss Aversion
- Low-Hanging Fruit
لید (Lead) به یک مشتری بالقوه یا احتمالی (که میتواند یک فرد باشد یا یک سازمان) اشاره دارد که به خدمات یا محصول شما علاقه نشان میدهد؛ یا به هر اطلاعات دیگر در مورد این مشتری اشاره دارد.
تولید لید (Lead Generation) به مجموعه فعالیتهایی اشاره دارد که هدف آن، تولید منافع حاصل از یک محصول یا خدمات از طریق روشهایی مانند بازاریابی محتوایی (وبلاگ نویسی، پادکست، دانلود رایگان) ، تبلیغات (PPC، بنر، صفحات زرد، اسپانسر شدن برای یک رویداد) ، ارجاع (توصیههایی از مشتریان موجود و مردم) ، بازاریابی برونگرا (ایمیل کوتاه، تماس تلفنی) و شراکت (سرمایهگذاری مشترک، بازاریابی وابسته) صورت میگیرد.
پرورش لید (Lead Nurturing) از اصطلاحات فروش است که به فرآیند مشارکت و ایجاد رابطهی بلندمدت با مشتریان بالقوه از طریق روشهای بازاریابی اشاره دارد که اولویت خود را برای محصول و خدمات شما توسعه میدهند.
ارزیابی لید Lead Qualification به معنای مشخص کردن این است که آیا مشتری بالقوه، ویژگی های مشتری ایدهآل شرکت شما را دارد یا خیر (مثلا توانایی خرید کافی یا احتمال خرید محصول)
امتیازدهی به لید (Lead scoring) به فرآیند تخصیص یک مقدار و ارزش نسبی به هر مشتری اشاره دارد که براساس معیارهای متفاوت صورت میگیرد. هدف آن رتبهبندی لیدها باتوجه به اولویت تعامل میشود.
ارزش طول عمر (Lifetime Value) به مجموع ارزش کل یک مشتری از چشمانداز تجاری اشاره دارد یا به درآمد حاصل و مجموع پیش از نارضایتی او اشاره دارد.
LinkedIn، یک شبکه اجتماعی برای مجموعه کسبوکارها میباشد.
زیان گریزی (Loss Aversion) یک اثر روانشناختی از تعاریف فروش است که به موجب آن، افراد به شدت احساس منفی در مورد از دست دادن مبلغی از پول را دارند تا اینکه احساس مثبت در مورد کسب همان مقدار پول را داشته باشند.
دسترسی آسان (Low-Hanging Fruit) به دسته یا طبقهای از مشتریان بالقوه یا بخش بازار اشاره دارد که نیاز است برای تبدیل شدن به مشتریان دست به نقد، حداقل تلاش را انجام دهند.
لغات بازاریابی با حرف M
- Machine Learning
- Marketing
- Marketing Qualified Lead
- Master Services Agreement » MSA
- Messaging
- Metrics
- Mid-market
- Minimum Viable Product » MVP
- Monthly Recurring Revenue
Machine Learning یکی از شاخههای هوش مصنوعی است که در آن، کامپیوتر توانایی یادگیری چیزهای مختلف را بدون برنامهریزی صریح و مشخص کسب میکند.
Marketing به مجموعهای از اقدامات یا فعالیتهایی میگویند که یک محصول یا خدمات را برای بخش مصرفکننده، مطلوب و پسندیده میکند. هدف نهایی آن، تاثیر گذاری بر خرید میباشد. مارکتینگ به عنوان یکی از واژه های تخصصی فروش و بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرد.
Marketing Qualified Lead یا (MQL) یک نوع لید است که براساس مجموعهای از معیارها، مورد ارزیابی قرار گرفته است تا نسبت به دیگر لیدها، احتمال بیشتری را برای تبدیل شدن به یک مشتری دست به نقد داشتهباشد.
Messaging به فرآیند برقراری ارتباط در میان مخاطبین هدف در مورد ارزش برند، مزایای پیشنهاد ارائه شده و مفهوم چنین ارتباطی اشاره دارد.
Metrics معیارهایی هستند که اندازهگیری میشوند و در موارد ذیل مورد استفاده قرار میگیرند:
- ارزیابی مجموعهای از ویژگیها مانند سودآوری شرکت
- تعیین بهرهوری هزینه یا عملکرد شغلی یک فرد
- اجرای اصلاحات یا اقدامات چارهساز
- پیشبینی دقیق درآمد
- توسعهی استراتژیهای سازمانی یا اداری
متریک ها نه تنها در بین واژه نامه فروش، بلکه در بسیاری از زمینه ها مورد استفاده قرار میگیرند.
Mid-Market یک طبقهبندی سازمانهای تجاری از نظر مقیاسهای (درآمد، تعداد کارکنان و غیره) میباشد که بخشهایی را در بین شرکتهای کوچک و شرکتهای چندملیتی بزرگ در بازار را تشکیل میدهد.
Minimum Viable Product یا (MVP) یک چارچوب توسعه است که از طریق آن، یک محصول یا وبسایت با حداقل ویژگیهای لازم و اساسی ساخته میشود که برای راضیکردن مشتریان اولیه، کافی است. موضوع اصلی این است که تناسب و تقاضای محصول و بازار را تایید کند. MVP، معمولا یک محصول اولیه و ناقص است که معرفی میشود تا مشخص شود که آیا کسی آن را خواهد خرید یا خیر. هدف آن، سرعت اجرای کار میباشد.
Monthly Recurring Revenue یا (MRR) یکی از اصطلاحات فروش است که به میزان درآمد معقول و قابل پیشبینی یک شرکت اشاره دارد که انتظار میرود هر ماه دریافت کند. از این عبارت معمولا در کسبوکارهای اجارهای و اشتراکی استفاده میکنند. فرمول محاسبهی آن، تقسیم ARR بر 12 میباشد.
واژه نامه فروش و بازاریابی با حرف N
- Natural Language Processing » NLP
- Needs Assessment
- Negotiation
- Net Asset Value » NAV
- Net New Business
- Net Promoter Score » NPS
- Net X
Natural Language Processing یا (NLP) یکی از زیرشاخههای هوش مصنوعی و زبانشناسی محاسباتی میباشد که در آن، ماشینها یاد میگیرند تا زبان انسان را بر اساس مفهوم و بافت جمله تفسیر کنند و از آن برای انجام کارها و دستورات استفاده کنند. (برای مثال، تکنولوژی آلکسا از NLP برای پردازش گفتههای شما و اجرای دستورات استفاده میکند.)
Needs Assessment به فرآیند تجزیهوتحلیل یک سیستم، فرد، عملکرد یا سازمان اشاره دارد که هدف آن مشخص کردن کمبودی و فقدان یک موسسه برای رسیدن به نتیجهی مطلوب میباشد. این فرآیند معمولا شامل شناسایی و طبقهبندی نیازهای خاص بر طبق سطح اهمیت آنها میباشد.
Negotiation به یک گفتمان، بحث یا مذاکرهی استراتژیک بین دو یا چند گروه اشاره دارد که هدف آن، رسیدن به توافق متقابل و قابل قبول میباشد. یکی از پر استفاده ترین اصطلاحات فروش است.
Net Asset Value یا (NAV) به ارزش دارایی به ازای هر سهم در صندوق سرمایهگذاری مشترک یا EFT (صندوقهای قابل معامله در بورس) اشاره دارد.
Net New Business به یک مشتری بالقوه اشاره دارد که به تازگی به یک مشتری دائم و دست به نقد تبدیل شدهاست یا به یک حساب کاربری اشاره دارد که برای مدت طولانی غیرفعال بوده اما به عنوان یک حساب مولد در درآمد، مجددا فعال شده و تعامل ایجاد کردهاست.
Net Promoter Score یا (NPS) معیاری است که برای ارزیابی وفاداری و یا رضایت از روابط مشتری شرکت مورد استفاده قرار میگیرد. این ارزیابی معمولا بر روی یک مقیاس 1 تا 10 اجرا میشود که در آن، مقیاس 9 و 10، تبلیغکنندگان هستند؛ مقیاس 6 تا 8، افراد کم اثرپذیر هستند؛ و مقیاس 1 تا 6، افراد معمولی و بیاثر هستند.
Net X نشاندهندهی این است که پرداخت باید در روزهای X انجام گیرد (معمولا Net30 یا Net60 میباشد که یعنی در روزهای 30 یا 60، پرداخت باید صورت گیرد.)
تعاریف تخصصی فروش با O
- Objection
- On Track Earnings / On Target Earnings » OTE
- Onboarding
- Opportunity
- Optimization
- Org Structure
- Organization
- Outbound Sales
Objection به جایگاه، توضیحات یا دیدگاه یک مشتری بالقوه اشاره دارد که مردد بودن یا عدم توافق وی را با یک جنبهی خاص محصول یا به طور کلی خرید یک چیز نشان میدهد که باعث کاهش احتمال خرید وی میشود.
On Track Earnings / On Target Earnings یا (OTE) به روند پرداخت مبلغ فروش مشترک اشاره دارد که متشکل از حقوق پایه به همراه مبلغ کمیسیون میباشد. برای مثال، OTE به مبلغ خالص دریافتی نمایندهی فروش اشاره دارد، در صورتی که سهم و کمیسیونهای وی را مدنظر قرار دهیم. این دریافتی یک تخمین است و سهمیه بیشتر یا کمتر نمایندهی فروش، با توجه به عملکرد آنها، درآمد متفاوتی را به همراه خواهد داشت.
Onboarding به فرآیند معرفی محصول یا خدمات خود به مشتری جدید اشاره دارد؛ یا به فرآیند بهکارگیری یک کارمند جدید در نیروی کار یا تیم خود اشاره دارد.
Opportunity (همچنین SQL و لید واجدشرایط اصطلاحات بازاریابی) ، به یک لید اشاره دارد که بر طبق مجموعهای از معیارها، مشخص شده که به احتمال زیاد یک محصول را انتخاب میکند و یا خریدی را انجام میدهد.
Optimization به فرآیند تغییر یک سیستم، طراحی یا روند کار اشاره دارد به طوری که 1) عملکرد یا کارآیی کامل را به دست آورد، 2) خروجی، سود یا تاثیر حداکثری را ایجاد کند.
Org Structure به سیستمی اشاره دارد که در آن، سلسله مراتب، خطوط اقتدار و روابط متقابل تیمها، نقشها، مسئولیتها و وظایف یک سازمان مشخص میشود.
Organization به معنای یک گروه منسجم از افراد میباشد که با یکدیگر کار میکنند و رسما براساس هویت مشترک (یک تیم، شرکت یا مجموعه) و یک هدف مشترک (به عنوان مثال، رشد کسبوکار، پیروزی تیمی و غیره) با هم متحد شدهاند. ارگانیزیشن در بین لغات پراستفاده بازاریابی قرار گرفته است.
Outbound Sales به یک فرآیندی اشاره دارد که در آن فروشنده به طور مستقیم با مشتری بالقوه تماس برقرار میکند و هدف آن، عقد قرار داد و فروش با استفاده از روشهایی مانند تماس تلفنی، ارتباط ایمیلی و دسترسی از طریق شبکههای اجتماعی میباشد. این یکی از واژه های مهم فروش است.
واژه های بازاریابی با حرف P
- Platform as a Service » PaaS
- Plays
- Point of Contact
- Predictive Analysis
- Presidents Club
- Pricing/Price
- Pro rata
- Pro rata rights
- Procurement
- Product
- Product Lifecycle Management » PLM
- Product Qualified Lead
- Professional Employer Organizations » PEO
- Profitability
- Proof of Concept » PoC
- Purchase Order » PO
- Push Counter
Platform as a Service یا (PaaS) به فروش یک محصول سبک با ترکیبات بسیار و برنامههای کاربردی یا به فروش در بازارها اشاره دارد.
Plays یک استراتژی تعامل، با مجموعه اقدامات و گامهای تاکتیکی یا توافق بر سر فروش است که قابل تکرار است و برای اتمام قرارداد و تحویل یک محصول به مشتری بالقوه در طی یک دروهی زمانی انجام می گیرد.
Point of Contact یا (POC) ، شخص یا واحدی است که به عنوان نماینده ی یک نهاد عمل میکند و معمولا وظیفهی تسهیل تصمیمگیری و هماهنگی جریان اطلاعات را برای این نهاد ایفا میکند.
Predictive Analytics به زمینه یا ابزاری اشاره دارد که از دادههای تاریخی، مدلهای آماری، روندهای آشکار و سایر اطلاعات استفاده میکند تا در مورد آینده پیشبینی کند که معمولا براساس عملکرد، رشد و یا امکان سنجی یک کسبوکار می باشد.
Presidents Club یک جایزهی معتبر است (مخصوص سازمانهای فروش) که به مجریان برتر برای دستاورهای نمونهی آنها داده میشود. این جایزه اغلب شامل جوایز سخاوتمندانه و زمان مرخصی (تعطیلات، شام و غیره) است که به همراه آن کارهای کلیدی سازمان به آنها سپرده میشود.
Pricing/ Price یکی از شناخته شده ترین اصطلاحات تخصصی فروش و بازاریابی است. مقدار پولی است که برای خرید محصول یا خدمات مورد نیاز است.
Pro rata یک عبارت لاتین است که نشاندهندهی تخصیص متناسب درآمد، هزینهها یا دیگر مقادیر است که براساس این موارد، سهم اصلی مجموع این مقادیر مشخص میشود.
Pro rata rights به حق امتناع اولیه (POFR) اشاره دارد که به سرمایهگذاران (معمولا موسسات نهادی) داده میشود و به آنها اجازه میدهد تا مقداری برابر با چیزی که امکان دارد از دست بدهند، خریداری کنند. این از دست دادن به دلیل نارضایتی و دلسردی در مراحل سرمایهگذاری ممکن است اتفاق بیفتد.
Procurement فرآیند یافتن و کسب کالاها و خدمات است که معمولا شامل ارزیابی تقاضا، بررسی پیشنهاد قیمت، تایید تقاضا و انجام معامله میشود.
Product به هر چیزی (ایده، اقلام، خدمات، فرآیند، اطلاعات) اشاره دارد که نیازها را برآورده میکند و در بازار وجود دارد که معمولا دارای قیمتی میباشد، که البته همیشه اینگونه نیست. محصول عموما در بین واژه های پر استفاده فروش و بازاریابی قرار گرفته است.
Product Lifecycle Management یا (PLM) فرآیند مدیریت یک سرویس یا محصول در طی چرخهی عمر آن میباشد (ایدهپردازی، طراحی، توسعه، به کارگیری، دفع)
Product Qualified Lead یا (PQL) به مشتری بالقوه میگویند که مجموعهای از معیارهای از پیش تعریف شده را برآورده میکند و از محصول معیار استفاده کرده که نشاندهنده ی احتمال بالایی است که وی خرید را انجام میدهد.
Professional Employer Organizations یا (PEO) شرکتی است که خدمات اجرایی یا اداری را فراهم میکند که کارمندان میتوانند آنرا برونسپاری کنند. بسیاری از خدمات میتوانند از طریق PEO برونسپاری شوند مانند مزایای کاکنان، دستمزد کارگران، استخدام، مدیریت ریسک و امنیت، آموزش و توسعه.
Profitability، به پتانسیل، درجه، معیار، توانایی یا کارآمدی نسبی یک کسبوکار گفته میشود تا سود مالی را پس از تمامی هزینههای مربوطه و کسرشده، به دست آورد.
Proof of Concept یا (POC) یک مطالعه، نمونهی اولیه یا سندی است که تلاش میکند ثابت کند که یک ایدهی کاری عملی است و پتانسیل آنرا دارد که موفق باشد.
Purchase Order یا (PO) یک سندی است که توسط خریدار برای فروشنده صادر میشود و نشاندهندهی محصولات یا خدماتی است که خریدار قصد دارد با هزینهی مشخص به آن دست یابد.
Push Counter یک داشبوردی است که در برخی از روشهای مدیریت ارتباط با مشتری استفاده میشود و تعداد دفعاتی که یک فرصت هدر میرود یا به تعویق میافتد را نظارت میکند.
اصطلاحات فروش با Q
- Quarter
- Quota
Quarter یک دوره سه ماهه در سال مالی شرکت میباشد و معمولا برای ایجاد تحلیلهای مقایسهای عملکرد، شناسایی یا پیشبینی روندهای کسبوکار، گزارش درآمد و پرداخت سود سهام مورد استفاده قرار میگیرد.
Quota یک معیار از پیشتعریف شده از اصطلاحات فروش است که نشاندهندهی مقدار فروش یک واحد فروش، مانند نمایندهی فروش یا تیم فروش منطقهای میباشد که باید در یک دورهی زمانی به دست آید و اغلب به عنوان معیاری برای موفقیت، عملکرد، شایستگی و پاداش های دیگر استفاده میشود.
واژه نامه تخصصی فروش با حرف R
- Ramp up
- Recruiter
- Referral
- Relationship Business Management » RBM
- Request for Information » RFI
- Request for Proposal » RFP
- Request for Quotation » RFQ
- Request for Tender » RFT
- Return on Investment
- Revenue
- Right of First Refusal » ROFR or RFR
- Rule of Reciprocity
Ramp up به سه چیز اشاره دارد: 1) حالتی که در آن بهرهوری کامل (مانند دستیابی به سهم) توسط یک فروشنده یا تیم فروش به دست میآید. 2) تلاش یا فعالیتی برای دستیابی به چنین حالت یا وضعیتی. 3) میزان زمانی که یک فروشنده یا تیم فروش به سهمیه دست مییابد. به این عبارت، “Ramp Rate” یا “Ramp up time” نیز میگویند.
Recruiter یک فرد یا سازمانی است که هدف اصلی آن پیداکردن، ارزیابی، استخدام و به کارگیری افراد به عنوان کارمند یک شرکت یا عضو سازمان میباشد.
Referral یکی از اصطلاحات فروش است که به معنای عمل، فرآیند یا روشی برای تولید لیدهای فروش میباشد که درآن شخص ثالث، اطلاعات در مورد مشتری بالقوهی جدید را به اشتراک میگذارد.
Relationship Business Management یا (RBM) به فرآیند انتقال تعاملات مشتریان از یک پارادایم مبتنی بر تراکنش به یکی از اشتراکهای بلند مدت اشاره دارد.
Request for Information یا (RFI) یک سند یا برگهی کسبوکار است که هدف آن جمع آوری اطلاعات متنی در مورد عرضه و قابلیتهای نهادهای تجاری مانند فروشندگان میباشد. این سند ضعیفتر از RFP ها میباشد.
Request for Proposal یا (RFP) یک سند یا برگهی کسبوکار است که از فروشندگان یا ارائه دهندگان خدمات میخواهد تا در طول فرآیند خرید و تحویل، یک پیشنهاد یا قیمتی را ارائه کنند.
Request for Quotation یا (RFQ) یک سند یا برگهی کسبوکار است که از تامینکنندگان یا ارائه دهندگان خدمات میخواهد تا مظنه یا قیمتی برای خرید اقلام یا تکمیل یک کار خاص را ارائه کنند.
Request for Tender یا (RFT) یک فرآیند رسمی است که در آن تامینکنندگان یا ارائه دهندگان خدمات به ارائه پیشنهاد برای خرید یک کالا, جنس یا خدمات دعوت میشوند.
Return on Investment یا (ROI) یک معیاری است که عموما به صورت درصد بیان میشود و نشاندهندهی کارایی یا سودآوری یک سرمایهگذاری است که با تقسیم سود (بازگشت) بر هزینهی سرمایهگذاری محاسبه میشود.
Revenue مقدار پولی است که یک کسبوکار در طول یک دوره خاص مانند یک سال یا یک سه ماه کسب میکند؛ همچنین به آن فروش نیز میگویند. از شناخته شده ترین اصطلاحات بازاریابی به شمار میرود.
Right of First Refusal یا (ROFR یا RFR) یک حق قراردادی است که به دارنده آن حق انتخابی میدهد تا قبل از هر تراکنش پیشنهادی به شخص ثالث، یک تراکنش تجاری خاص با یک نهاد انجام دهد.
Rule of Reciprocity یک قانون جامعهشناختی است که فرد را موظف میکند تا با دیگران به طور مثبت رفتار کند و انتظار دارد که دیگران نیز به همان صورت با وی رفتار کنند.
اصطلاحات فروش و بازاریابی با حرف S
- SaaS
- Sales Acceleration
- Sales Automation
- Sales Sequence
- Sales Champion
- Sales Coaching
- Sales Cycle
- Sales Demo
- Sales Development Representative
- Sales Director
- Sales Enablement
- Sales Funnel
- Sales Kickoff
- Sales Lead
- Sales Manager
- Sales Operations
- Sales Partnerships
- Sales Pipeline
- Sales Process
- Sales Productivity
- Sales Prospect
- Sales Prospecting
- Sales Qualified Lead
- Sales Training
- Salesforce Administrator
- Sandler Training
- Scraping
- Segmentation
- Selling, General, and Administrative » SG&A
- Sender Policy Framework (SPF)/Domain Keys Identified Mail » DKIM
- Service Level Agreement » SLA
- Serviceable Available Market » SAM
- Serviceable Obtainable Market » SOM
- Share Purchase Agreement » SPA
- Shareholders’ Agreement » SHA
- Signaling
- Siloed
- Small and Mid-Size Business
- Smarketing
- Single Sign On » SSO
- Social Selling
- Software as a Service » SaaS
- Software Capitalization
- Solution
- Solution Selling
- Spiff
- SPIN Selling
- Stakeholder
- Statement of Work »SOW
- Strategic Investment/Smart Money/Corporate Venture Capital » CVC
- Structured data
- Subject Matter Expert » SME
- System of Record » SOR
SaaS یکی از لغات بازاریابی است و مخفف کلمه نرمافزار که به عنوان یک سرویس میباشد.
Sales Acceleration به عمل سرعت بخشیدن به فرآیند فروش با استفاده از ابزارها و فناوری ها میگویند که بهرهوری و کارایی متخصصان فروش را بهبود میبخشد.
Sales Automation به عمل یا روش استفاده از نرمافزار برای تسهیل، سرعت بخشیدن یا سادهکردن فرآیند فروش یا فعالیتهای مشخص مانند پیگیری مشتری، پیشبینی یا پایش موجودی میگویند.
Sales Sequence یکی از اصطلاحات فروش است که ترتیبی از فعالیتهای ثبتشده (مانند تماسهای صوتی یا ایمیلها) و تعدد آنها میباشد که با آن، تیم فروش شما با یک مشتری بالقوه یا یک حساب کاربری تعامل میکند و با استفاده از تجزیه و تحلیل دادهها راهنمایی میشود.
Sales Champion یک مشتری بالقوه است که تاثیرگذاری و قدرت خود را دارد. این فرد عمیقا محصول یا خدمات شما را درک کرده و دوست دارد، تا حدی که برای موفقیت آن تلاش میکند.
Sales Coaching به فرآیند کمک به متخصصان فروش در بهبود عملکرد، کارآیی و تاثیر از طریق تغییرات رفتاری و توسعهی مهارتهای جدید میباشد.
Sales Cycle یک فرآیند مکرر است که با توالی قابل پیشبینی مراحلی مشخص میشود که یک شرکت تحت آن قرار میگیرد و محصولات و خدمات خود را به مشتریان عرضه میکند.
Sales Demo به عمل یا فرآیند نشاندادن عملکرد، مزایا و ارزش یک محصول یا خدمات میگویند که به یک مخاطب خاص مربوط میشود و هدف آن ترغیب مشتری به خرید میباشد.
Sales Development Representative یا (SDR) یا نمایندهی توسعهی کسبوکار (BDR) یک متخصص فروش است که هدفش یافتن مشتریان بالقوهی جدید است که روابط اساسی را ایجاد کند و روابط خود با مشتریان جدید را برای موارد اجرایی تقویت کند.
Sales Director یک مدیر ارشد اجرایی است که برعملیات فروش سازمان از چند طریق نظارت میکند: 1) هدایت و اجرای استراتژیها، برنامهها و سیاستگذاریهای فروش داخلی یا بینالمللی 2) پیشنهاد دادن و توجیه کردن بودجههای سازمانی 3) نظارت بر مدیران فروش منطقهای و 4) تضمین رشد مداوم فروش برای شرکت.
Sales Enablement یک فرآیند استراتژیک است که برای متخصصان فروش شرکت، ابزارها، تکنولوژی، آموزش و دیگر منابع را فراهم میکند که عملکرد آنها را در تعامل با مشتری بهبود میبخشد و در ایجاد ارزش برای همهی سهامداران در فرآیند فروش موثر است.
Sales Funnel یک تصویر ذهنی از فرآیند فروش است و مراحلی را معرفی میکند از طریق آن، مشتریان بالقوه عبور میکنند و توسط متخصصان فروش به سمت تصمیمگیری برای خرید هدایت میشوند. Sales Funnel نیز یکی دیگر از اصطلاحات فروش به شمار میرود.
Sales Kickoff یک رویداد بزرگ سالانه برای سازمان های فروش میباشد که اغلب به عنوان یک گردهمایی و جشن برگزار میشود و در آن دستاوردهای کلیدی در سال گذشته مشخص شده، درآمدهای جدید و اهداف سازمانی بیان میشود، و سخنرانیهای استراتژیکی و الهام بخش توسط مقامات عالی رتبه و مهمانان ویژه انجام میشود تا نیروی کار و فروش را تقویت کرده و عملکرد بهتری را در سال آینده داشته باشند.
Sales Lead یک مشتری راغب محصولات یا خدمات شماست که 1) نسبت به پیشنهاد شما ابراز علاقه کرده است 2) و اطلاعات تماس خود را با شما در میان گذاشته است. لید فروش در بین واژه های تخصصی این زمینه قرار گرفته است.
Sales Manager یک مدیر اجرایی است که با هدف گذاری و تعیین اهداف، تدوین برنامهها و سیاستگذاریها، تعیین وظایف و توسعهی فروشندهها، تیم فروش یا واحد فروش را هدایت میکند.
Sales Operations یک مجموعهای از فرآیندهای همسوی کسبوکار، راهکارهای استراتژیک و دیگر فعالیتها میباشد که هدف آن دستیابی به اهداف سازمانی، به ویژه در حوزهی درآمد فروش، پوشش بازار و رشد و توسعه میباشد.
Sales Partnerships یک همکاری رسمی بین افراد یا سازمانهایی است که هدف آنها تقویت عملکرد فروش در محصول یا خدمات برای منفعت متقابل میباشد.
Sales Pipeline یک نوع تصویر ذهنی است که وضعیت هر مشتری بالقوهی فروش را در چرخهی عمر مشتری یا فرآیند فروش نشان میدهد.
Sales Process مجموعهای از مراحل استراتژیک یا مجموعهای از فعالیتها است که هدف آن، رشد فروش از طریق همسوسازی کارکنان، بینش بازار، روشها، واحدهای کسبوکار مرتبط و تکنولوژی میباشد. این یکی از مهم ترین واژه نامه های بازاریابی به شمار میرود.
Sales Productivity معیاری است که نشان میدهد یک واحد فروش، چقدر در اتمام معامله یا فروش و تولید درآمد برای شرکت موثر است. این معیار براساس حجم فروش، هزینههای پرداحت، سطح فعالیت و دیگر عوامل میباشد.
Sales Prospect یک مشتری بالقوه محصول یا خدمات شما است که با مجموعه مشخصی از معیارها آشنا شده است. معمولا یک لید فروش (مشتری راغب) (sales lead) که ظرفیت مالی، قدرت خرید و تمایل به خرید را مشخص میکند، به اندازهی کافی واجدشرایط ارتقا در قیف فروش به عنوان یک مشتری بالقوه میباشد.
Sales Prospecting یکی از اصطلاحات فروش است که فرآیند پیداکردن، ایجاد و واجدشرایط کردن مجموعهای از خریداران یا مشتریان بالقوه از طریق شبکهی اینترنت، تماس صوتی، تبلیغ و دیگر روشهای تبلیغی میباشد.
Sales Qualified Lead یا (SQL) یک مشتری راغب است که به تازگی با معیارهای MQL آشنا شدهاست و سپس نشانههای انتخاب یا خرید یک محصول را از خود نشان دادهاست. SQL ها توسط نمایندگان توسعهی فروش تحت نظارت قرار میگیرند و به میران اجرایی حسابهای سهمیهای برای تعامل با آنها ارجاع داده میشوند.
Sales Training یکی از لغات واژه نامه فروش است که فرآیند بهبود مهارتها، رفتار و طرز تفکر متخصصان فروش برای ارتقای عملکرد فروش آنها میباشد.
Salesforce Administrator معمولا به یک فرد یا رهبر تیم یا مدیر اشاره دارد که وظیفهی حفط بهرهوری و تعامل با کارکنان را از طریق تکنولوژی، بهبود فرآیند و روشهای دیگر را دارد؛ همچنین فردی است که وظیفه دارد تا فروش CRM را انجام دهد و آنرا حفظ کند.
Sandler Training یک سازمانی است که متخصصان سرتاسر جهان را در مورد عملکرد فروش، مدیریت و رهبری آموزش میدهد.
Scraping فرآیند یا تکنیک استخراج مقدیر زیادی از داده از وبسایتها میباشد. به این عبارت همچنین برداشت داده یا جمعآوری داده میگویند.
Segmentation فرآیند تقسیم و دستهبندی بازار به دستهها (بخشهای) متمایز میباشد که براساس اطلاعات آماری و دیگر عوامل میباشد. هدف آن تنظیم و اجرای استراتژیهای جداگانه برای تعامل بهتر با مصرفکنندگان در هر بخش میباشد.
Selling, General, and Administrative یا (SG&A) به هزینههای غیر از تولید اشاره دارد که اغلب در اظهارنامه درآمد شرکت تحت هزینههای عملیاتی قرار میگیرد. این هزینهها شامل هزینههای مدیریت کسبوکار و همچنین هزینههای تبلیغات، فروش و توزیع محصولات و خدمات شرکت میباشد.
Sender Policy Framework (SPF) / DomainKeys Identified Mail (DKIM) فرآیندهای امنیتی آنلاین هستند که از کلاهبرداری های ایمیلی، فیشینگ، جعل هویت، اسپم، تقلب و دیگر فعالیتهای مخرب آنلاین جلوگیری میکند
Service Level Agreement یا (SLA) یک قراردادی است که بین ارائهدهنده خدمات و مصرف کننده وجود دارد که کیفیت، دردستری بودن، محدودیت و دیگر جنبههای خدمات را مشخص میکند. SLA به عنوان یکی از لغات بازاریابی شناخته میشود.
Serviceable Available Market یا (SAM) بخشی از کل بازار در دسترس (Total Addressable Market) میباشد که میتواند با یک کسب و کار مبتنی بر قابلیتهای فعلی یا قبلی آن به دست آید (به عبارت دیگر، اساسا به چه مقدار از بازار میتوانید دست یابید).
Serviceable obtainable Market یا (SOM) بخشی از بازار خدمات در دسترس (Serviceable Available Market) میباشد که میتوانید در کوتاهمدت آنرا به دست آورید. این مورد، کوچکترین مقیاس از بین سه مقیاس بازار (TAM, SOM, SAM) میباشد.
Share Purchase Agreement یا (SPA) یک قرارداد بین یک شرکت، سهامداران آن و سرمایه گذاران است که شرایط اولیه برای خرید و فروش سهام را تعیین میکنند. به این مورد، Share Sale Agreement نیز میگویند.
Shareholders’ Agreement قراردادی است مابین سهامداران یک شهرکت که توضیح میدهد چگونه عملیات شرکت باید انجام شود و چگونه حقوق و وظایف سهامداران مشخص شود.
SFI یا تمرکز فروش: SFI مخفف کلمه sales focus incorporate است و به معنای تمرکز فروش شناخته میشود.
Signaling یک فرآیندی است که در آن مصرف کننده آمادگی خود را برای خرید یک مخصوص یا خدمات از طریق سیگنال یا علامتهایی نشان میدهد، مانند تمایل به ثبت نام، شرکت در رویداد، پرسیدن سوال در مورد راهحلها و غیره.
Siloed یک عبارت توصیفی از اصطلاحات فروش برای سازمانی است که واحدها، تیمها یا بخشهای آن، فاقد همکاری، هماهنگی و همیاری هستند زیرا به صورت جداگانه و به صورت حبابها و سیلوها منحصربفرد کار میکنند. یک تیم سیلویی (جداگانه)، فرصتهایی برای بهرهمند شدن از تعاملات با دیگر تیمها را از دست میدهد. تیمها و افرادی که چنین ویژگیای دارند، گفته میشود که دارای “ذهنیت سیلویی” هستند.
Single Sign On یا (SSO) روشی است که اجازهی دسترسی به چندین سیستم نرمافزاری مستقل را با استفاده از یک آیدی و پسورد میدهد. این روش هم از نظر امنیت سایبری و هم اجازهی شرکت، ایمن تلقی میشود.
Small & Mid-Size Business یا (SMB) یک سازمان تجاری است که در بین مقیاسهای متوسط اداری (SOHO) و شرکتهای بزرگ قرار میگیرد که تعداد متفاوتی از کارمندان را دارد و سطح درآمد آنها بسته به موقعیت متفاوت است. در برخی از دستهبندیها، کسبوکارهای کوچک، کمتر از 100 کارمند دارد درحالیکه کسبوکار متوسط، بین 100 تا 999 کارمند دارد.
Smarketing فرآیند همسو کردن عملیات فروش و بازاریابی در یک کسبوکار میباشد که هدف آن، افزایش درآمدها از طریق استراتژی یکپارچه و مشترک میباشد. این یکی از اصطلاحات فروش محسوب میشود.
Social Selling استفادهی آگاه از شبکههای اجتماعی به عنوان کانال یا راه فروش است که در آن، فروشندگان به طور مستقیم با مشتریان بالقوه ارتباط دارند و نیازهای آنها را جستجو کرده و بینش مرتبط و باارزشی را برای آنها فراهم میکنند.
Software as a Service یا (SaaS) یک مدل توزیع نرمافزاری است که مشتریان به آن از طریق توافقنامهی اشتراک، دسترسی دارند. این سرویس تقریبا همیشه از طریق اینترنت در دسترس است و از تکنولوژیهای ابری و جستجوگر استفاده میکند.
Software capitalization یک روش حسابداری است که به بررسی هزینههای مرتبط با تدارکات نرمافزار یا توسعهی دارایی های ثابت میپردازد.
Solution یکی از لغات بازاریابی بوده که ترکیبی از ایدهها، راهکارها، فرآیندها و تکنولوژیها و خدماتی است که به طور موثر به سازمان برای رسیدن به اهدافش کمک میکند و مانع از چالش ها میشود.
Solution Selling یکی از اصطلاحات در بین واژه نامه فروش است که معمولا در محیط B2B اتخاذ میشود که در آن فروشنده مشکل مشتری را بررسی کرده و یک راه حل با استفاده از محصولات یا خدمات شرکت فروشنده پیشنهاد میدهد.
Spiff به یک محرک سریع تشویقی اشاره دارد (مانند پاداش مالی فوری، مرخصی با حقوق یا جایزههای غیر نقدی) که برای رسیدن به یک هدف است (مانند اولین فروش ویژه در روز) یا برای انجام یک مخصوص (دستیابی به سهمیهی ویژه در یک چارچوب زمانی مشخص) میباشد. مدیران، کارفرمایان و دیگر نهادها به هنگام معرفی محصولات جدید یا افزایش تولید برای یک دورهی معین، پاداش (spiff) را در نظر میگیرند. در حوزهی کسبوکار این کلمه مخفف Sales Performance Incentive Fund میباشد که همان “پاداش تشویقی عملکرد فروش” میباشد.
SPIN Selling مخفف چهار نوع سوال است (وضعیت، مشکل، یافتهها و نیاز بازدهی) که یک متخصص فروش باید از یک مشتری بالقوه بپرسید تا یک پارادایم فروش مشتری محور را ایجاد کند و نرخ اتمام معامله را افزایش دهد.
Stakeholder یک نهاد است که در یک شرکت، فرآیند یا محصول، سهام دارد و معمولا در مورد رفاه آنان نگران است.
Statement of Work یا (SOW) یک سند یا برگهی مدیریت پروژه است که فروشنده، تمامی پارامترها (ماهیت، حوزه، فعالیتها، هزینهها و زمان بندی) کار انجام شده را برای مشتری معین میکند.
Strategic Investment / Smart Money / Corporate Venture Capital یا (CVC) به سرمایهگذاری انجام شده توسط سرمایهگذاران ریسکپذیر (VC) ، سرمایهگذاران فرشته و شرکتها و کسبوکارهای نوپا اشاره دارد. این نوع سرمایهگذاران علاوه بر سرمایهگذاری نقدی، ارزشهای غیر نقدی نظیر بینش بازار، شبکههای مشتری، تخصص دامنه یا حوزه، برندسازی و تبلیغ را نیز فراهم میکنند.
Structured data به اطلاعات بسیار سازمان یافته اشاره دارد که به راحتی میتواند به پایگاه داده افزوده شود، مدیریت شود یا در آن پایگاه داده، مورد جستجو قرار گیرند.
Subject Matter Expert یا (SME) فردی است که بعنوان یک مرجع یا متخصص در حوزهی خاص، موضوع یا رشتهی خاص سررشته دارد.
System of Record یا (SOR) یک سیستم مدیریت و ذخیرهسازی اطلاعات است که از یکپارچگی دادهها محافظت میکند و به عنوان یک منبع برای آیتمهای دادهای خاص در سیستمها عمل میکند. در این سیستمها چندین منبع از آیتمهای مشابه وجود دارد.
تعاریف بازاریابی با حرف T
- Target
- Template
- Tenor
- Top Level Domain » TDL
- Top of the Funnel » TOFU
- Total Addressable Market » TAM
- Total Available Market
- Total Value to Paid In » TVPI
- Touches
- Tranches
- Triggers
Target / Targeting یکی دیگر از اصطلاحات فروش است که به گروه مشخص یا زیرمجموعهای از مصرفکنندگان بالقوهی اشاره دارد که یک شرکت قصد دارد محصولات خود را به آنها بفروشد. و همچنین به فرآیند مربوط به شناسایی استراتژیک و تعامل چنین گروهی اشاره دارد.
Template یک قالب کلی با چارچوب مشخصی است که دارای بخشهای استاندارد یا ویژگیهای نوع خاصی از اسناد میباشد و برای سهولت و سرعت بیشتر در ایجاد یک سند جدید، از آن استفاده میشود.
Tenor به دوره یا مدت زمان باقیمانده برای تسویهی کامل یک وام تا پیش از زمان اتمام یا انقضای شرایط و بندهای یک قرارداد مالی اشاره دارد.
Top Level Domain به بالاترین سطح دامنه در طبقهبندی سامانهی نام دامنهی اینترنت (DNSI) اشاره دارد. نمونههایی از این دست شامل پسوندهای .com، .info، .net و .org میباشد.
Top of the Funnel یا (TOFU) به بالاترین و بزرگترین بخش قیف بازاریابی یا فروش اشاره دارد که در آن، مشتریان بالقوه وارد یک فرآیند نظارت و کنترل میشوند تا زمانیکه تنها لیدهای متمایل به خرید باقی مانده باشند. همچنین این عبارت، یک عبارت توصیفی برای مشتریان بالقوه میباشد که به دلیل بازاریابی ربایشی و تعاملات برونگرایانه، به خدمات یا محصولات شرکت، علاقهی اولیه نشان داده اند.
Total Addressable Market یا (TAM) از تعاریف فروش است که به بزرگترین فرصت ممکن برای کسب درآمد برای یک کسبوکار خاص اشاره دارد.
Total Available Market یا (TAM) به پتانسیل درآمد کلی و مجموع برای یک محصول یا خدمات خاص اشاره دارد که شامل نقش و تاثیر بازار میباشد.
Total Value to Paid In یا (TVPI) به معنای نسبت سرمایهگذاری توزیع شده و توزیعنشده در صندوق سرمایه به مقدار وجوه سرمایهگذاریشده میباشد. این نسبت، معیاری است که اغلب برای اندازهگیری عملکرد مالی مورد استفاده قرار میگیرد.
Touches به نقاط تماس یا کانالهای ارتباطی در حوزهی تلاشهای بازاریابی اشاره دارد و مشتری بالقوه را به یک لید مناسب و واجد شرایط تبدیل میکند که به آن touchpoints نیز میگویند.
Tranches به قسمت یا بخشی از بدهیها یا اوراق بهادار اشاره دارد که اغلب به صورت متوالی و براساس زمانهای مشخص عرضه میشوند.
Triggers از اصطلاحات فروش بوده که مجموعهای از نشانهها یا رخدادهایی هستند که معیارهای مشخصی را مشخص میکنند تا به عنوان یک فرصت برای فروش درنظر گرفته شوند.
Twitter یک شبکه اجتماعی آزاد و رایگان است که دارای سرویس میکروبلاگینگ (وبلاگ نویسی کوچک) میباشد و قابلیت اشتراک لینکها، تصاویر، ویدیوها و همچنین انتشار پستهای کوتاه به نام توییت را فراهم میکند. تبلیغات در توییتر یکی از اصلی ترین خدماتی است که توسط این شبکه ارائه میشود.
واژه های فروش با U
- Unique Selling Point/Proposition » USP
- Unit Economics
- Up and to the Right
- User
- User Experience » UX
- User Interface » UI
- Unicorn
Unique Selling Point / Proposition یا (USP) یک مفهوم بازاریابی است که به مزایای متمایز یک کسبوکار نسبت به دیگر کسبوکارها در مورد توجه به بازار یا مخاطب یکسان اشاره دارد. از جمله این مزایای متمایز، قیمت پایینتر، کیفیت بالا، مواد متمایز، ویژگیهای خدماتی جدید و غیره میباشد.
Unit Economics به کاربرد اصول اقتصادی اشاره دارد چرا که بر روی یک نهاد مانند کسبوکار و یا مشتری تاثیر میگذارد. با این روش، شاخصهایی مانند هزینهی کسب مشتری (CAC) و ارزش طول عمر (LTV) به معیارهای معناداری تبدیل میشوند که به کسبوکارها کمک میکنند تا مدلهای عملیاتی خود را تغییر داده تا به سطوح بالاتری از سودآوری برسند.
Up and to the right یکی از واژه های فروش است که توصیفی از عملکرد خوب فروش یا کسبوکار است که به بخشی از نمودار خطی که در آن رشد مثبتی در طی یک دورهی زمانی اتفاق افتاده، اشاره دارد. به این توصیف hockey stick growth نیز میگویند.
User به معنای شخصی است که از یک محصول یا یک سرویس استفاده میکند که معمولا یک دستگاه دیجیتال یا یک سرویس آنلاین میباشد.
User Experience یا (UX) به تمامی جنبههایی اشاره دارد که مرتبط با تعامل کاربر با محصول، سرویس، کسبوکار یا برند و به خصوص عوامل تاثیرگذار بر احساسات، دیدگاه، نگرش و رفتار کاربر میباشد. در بازاریابی دیجیتال، یک UX عالی میتواند منجر به عملکرد بهتر فراخوان اقدام به عمل (CTA) شود.
User Interface یا (UI) به تمامی مولفههایی اشاره دارد که به افراد اجازهی دسترسی، استفاده و تعامل با وسایل، نرمافزارها، دستگاههای دیجیتال و دیگر دستگاهها را میدهد. برای مثال، وبسایتها و سایتهای موبایل از منوها، دکمهها و هایپرلینکهای مخصوصی استفاده میکنند که کاربران را قادر میسازد تا با صفحات وب یا اپلیکیشن ارتباط برقرار کنند. دستگاههای خانگی از دکمهها، صفحات لمسی، اهرمها و دیگر راهها استفاده میکنند تا با انسان تعامل داشته باشند.
Unicorn یک اصطلاح بازاریابی است که برای توصیف شرکت استارتاپی به ارزش بیش از 1 میلیارد دلار به کار میرود.
اصطلاحات بازاریابی با V
- Value Proposition
- Value Statement
- Value Triangle
- Vertical
- Vice President
- Video Conferencing
- Virtual Machine » VM
Value Proposition یک عبارت یا پیامی است که دلایل مصرفکننده برای حمایت از یک برند یا خرید یک محصول را در بر دارد. از جمله این دلایل میتوان به مزایا و ویژگیهای منحصر به فرد اشاره کرد.
Value statement یک اظهارنامه رسمی است که به مشتریان و کارکنان یک سازمان در مورد اولویتهای شرکت و باورهای اساسی آن اطلاع میدهد.
Value Triangle از اصطلاحات فروش و بازاریابی است که روابط متقابل سه عامل را مشخص میکند: هزینه، کیفیت و سرعت در تعیین ارزش یک محصول یا سرویس.
Vertical به بازاری اشاره دارد که در آن، یک کسبوکار، زیرمجموعهی کوچکی از مشتریان مانند کسبوکار، بخش، حرفه یا موقعیت خاصی را هدف قرار میدهد. به عنوان مثال، تولیدکنندگان موتورهای هواپیمای جت، تنها به شرکتهایی اهمیت میدهند که هواپیماهای جت تولید میکنند یا از آنها نگهداری میکنند.
Vice President یا (VP) یک فرد ارشد در امور اجرایی یک سازمان است که ادارهی یک بخش یا عملیات مشخص را برعهده دارد، بر دستیابی به اهداف استراتژیک نظارت دارد و گزارشات را مستقیما به رئیس شرکت ارائه میدهد. جالب است بدانید که از اصطلاحات فروش به شمار میآید.
Video Conferencing یکی از لغات پراستفاده فروش است که به تکنولوژی ایجاد یک ارتباط بصری بین دو یا چند نفر در موقعیتهای مختلف اشاره دارد که ارتباط از راه دور را تسهیل میکند.
Virtual Machine یا (VM) اساسا یک راهحل مبتنی بر نرمافزار است که یک محیط محاسباتی کامل و متعارف را ایجاد میکند که مجهز به سیستمعامل و سختافزار اختصاصی میباشد.
تعاریف فروش و بازاریابی با W
- Warm Call
- Warm Email
- Warrant
- White Hat
- White Label
- Wireframes
Warm Call به فرآیند تماس گرفتن یا ملاقات کردن مشتری بالقوه برای فروش اشاره دارد. در این فرآیند، متخصص فروش از قبل، در طی یک رویداد یا از طریق حضوری، با مشتری بالقوه یک تماس داشته است.
Warm Email به فرآیند ارسال ایمیل به مشتری بالقوه برای فروش اشاره دارد. در این فرآیند، متخصص فروش از قبل، در طی یک رویداد یا از طریق حضوری، با مشتری بالقوه تماس برقرار کرده است.
Warrant به حق قرارداد اشاره دارد که به دارندهی آن، حق خرید سهام در شرکت صادرکننده را در طی یک دورهی زمانی مشخص و با مبلغ ثابت را میدهد.
White Hat یک اصطلاح توصیفی است که بیانگر رفتار خوب و قانونی است، اما در بردارندهی فعالیتهای قانونی (از جمله شنود غیرقانونی) نیز میشود که در شرایط مختلف، غیرقانونی در نظر گرفته میشود. بسیاری از شرکتها به هکرهای White Hat هزینههایی را پرداخت میکنند تا سیستمهای کامپیوتری آنها را آزمایش کرده و نقاط آسیبپذیر خود را مشخص کنند.
White Label یک اصطلاحی است که نشان میدهد یک سرویس یا محصول، میتواند از سوی یک کسبوکار خریداری شده و به صورت قانونی دوباره فروخته شود و تحت نام همان برند یا علامت تجاری خود، توزیع شود. بیشتر این محصولات، آماده (turnkey) و غیرفیزیکی هستند.
Wireframes، یکی از اصطلاحات فروش است که ارائهی بصری یک سرویس یا محصول میباشد که نشان میدهد چگونه طراحی شده و ساخته میشود. در توسعهی وب، Wireframeها به عنوان یکی از سه نوع مدلسازی عمل میکنند. دو نوع دیگر مدلسازی، نمونهسازی اولیه (ارائهی بصری بسیار دقیق و تعاملی یک وبسایت) و موکاپ (ارائهی گرافیکی برای انتقال سبک و جذابیت بصری) میباشد.
حرف آخر
واژه نامه تخصصی فروش و بازاریی به صورت اختصاصی توسط تیم محتوایی جی ادز تهیه شده است. امیدواریم که از خواندن این مطلب لذت برده باشید و با تمامی اصطلاحات ممکن آشنا شده باشید.
فراموش نکنید که نظرات خود را درباره این نوشتار بیان نمائید. در صورتی که فکر میکنید واژه ای به این لیست اضافه نشده در بخش نظرات اعلام کنید تا به صفحه اضافه شود.
دست شما درد نکنه
ولی خداییش چطوری باید اینها را حفظ کرد?
خواهش میکنیم دوست عزیز. واقعا حفظ کردنشون خیلی سخته اما میشه از این موارد پراستفاده ترینهارو گلچین کرد
بسیار مفید و قابل درک بود . سپاسگزارم
سلام وقتتون بخیر
بسیار مطلب خوب و محتوای فوق العاده ای بود
ممنون از زحماتتون??
سلام حامد جان. خوشحالیم که مطلب برات مفید بود
سلام
اطلاعات بسیار عالی بود ولی کاش یک راهی هم برای یادگیری این واژه ها بیان میکردین
سلام چشم به زودی
بسیار عالی بود . خارج از صنعت fmcj صنعت های دیگه را معرفی کنید
عالی
خوشحالیم که این مقاله مورد پسندتون بوده دوست عزیز
سلام واقعا مطالب آموزنده و کاربرد بودن
ممنون ازتون
با سلام دوست عزیز؛
خوشحالیم که این مطلب مورد پسندتون بوده